در جست و جوی حقیقت

صفحه ی شخصی حسین حق پناه

در جست و جوی حقیقت

صفحه ی شخصی حسین حق پناه

در جست و جوی حقیقت

"نیچه خطاب به فیلسوفان می گوید:
«خانه هایتان را در دامنه های کوه آتشفشان بنا کنید»
و من همه کسانی را که در جست و جوی حقیقت اند مخاطب این سخن می یابم.
«گریختن» مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می اندیشند
و اگر نه،
مرگ یک بار،
زاری هم یک بار..."

اقیانوسی با عمق یک سانتی‌متر!

حسین حق‌پناه | دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۳ ب.ظ

بسم‌الله الرحمن الرحیم

این متن در ماهنامه رشد معلم (بهمن 95) منتشر شده است(جهت دریافت مقاله کلیک کنید)

در مقاله پیشین، به‌مرور فرصت‌ها و چالش‌های رسانه‌های نوین برای آموزش و تربیت پرداختیم. در این شماره می‌خواهیم درباره‌ی این مسئله‌ تأمل بیشتری کنیم: اینترنت با ذهن دانش آموزان ما چه می‌کند؟ و ما باید با دانش آموزان عصر دیجیتال چگونه رفتار کنیم؟

امروزه بسیاری از دانش آموزان ما خود را نیازمند اطلاع داشتن از داده‌های انبوهی می‌دانند که ازقضا در مدارس تدریس نمی‌شوند! آن‌ها  فشاری دائمی برای «به‌اندازه کافی دانستن» بر خود احساس می‌کنند. فشاری دائمی برای فرار از برچسب‌هایی مثل پرت، گیج یا عقب‌افتاده بودن.  آن‌ها محتاج دانستن نام بازیکنان گروه‌های درجه چندم اروپایی، آخرین‌مدل گوشی‌های هوشمند، آخرین پست‌های یک سلبریتی در شبکه اجتماعی، اتفاقات سریال‌های در حال پخش و ... هستند تا بتوانند در گعده‌های دوستانه، زنگ‌های تفریح، مهمانی‌ها و چت کردن در شبکه‌های اجتماعی حرفی برای گفتن داشته باشند و طوری نظر بدهند که انگار واقعاً همه‌چیز را  دیده‌اند، خوانده‌اند یا گوش‌داده‌اند.

آنچه برای آن‌ها  اهمیت دارد این نیست که واقعاً این مطالب را درک کرده باشند؛ بلکه تنها کافی است بدانند چنین چیزهایی وجود دارند و درباره‌شان نظری داشته باشند تا بتوانند در گفت‌وگوها شرکت کنند. این همان چیزی است کارل گرینفیلد از آن به‌عنوان نوع خطرناک تقلید از دانایی یا درواقع الگوی جدیدی از نادانی یاد می‌کند. اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود!

اینترنت و توهم دانستن

دکتران دانشگاه ییل، متی فیشر و همکارانش ماریل گودو و فرانک کیل از دانشگاه ییل پژوهشی انجام دادند و از جامعه مورد آزمایش خود خواستند تا به یک سری سؤالات سخت پاسخ بدهند. این سؤالات به‌گونه‌ای بودند که مردم تصور می‌کردند جواب آن‌ها را می‌دانند اما درواقع نمی‌دانستند، سوالاتی مانند این‌که "شیشه چگونه ساخته می‌شود؟" و  یا "چرا ماه به شکل‌های گوناگونی دیده می‌شود؟"

به تعدادی از افراد اجازه داده شد تا برای پیدا کردن پاسخ به اینترنت مراجعه کنند، درحالی‌که به دیگران چنین اجازه‌ای داده نشد. سپس از پاسخ‌دهندگان خواسته شد تا به میزان اطلاعات عمومی خود نمره دهند. محققان به این نتیجه دست یافتند که گروهی که جستجوی آنلاین داشتند با اعتمادبه‌نفس بالایی به خود نمره‌ی بالا داده بودند و احساس دانستن می‌کردند!

متی فیشر در توضیح این اتفاق چنین گفته است: «ابتدا این مسئله طبیعی به نظر می‌رسید، اگر من بدانم که به مکانیک دسترسی دارم با اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌توانم ماشینم را برانم. اما ما با مسئله‌ی متفاوتی مواجه شده بودیم، مردم به هنگام دسترسی به جستجو با اعتمادبه‌نفس بیشتری پاسخ نمی‌دهند بلکه آن‌ها به هنگام دسترسی به اینترنت نسبت به دانسته‌هایشان اعتمادبه‌نفس دارند. این بیشتر شبیه به این است که شما تصور می‌کنید می‌دانید چگونه ماشینتان را تعمیر کنید اگر به یک مکانیک دسترسی داشته باشید.» وی این اتفاق را به‌عنوان یک توهم می‌پنداریم، توهم دانستن. حتی زمانی که مردم جستجو انجام می‌دادند و نتایج نامربوطی پیدا می‌کردند، آن‌ها با اعتمادبه‌نفس بیشتری در پی پاسخ دادن به سؤالات بودند.

امروزه، اطلاعات همه‌جا و به‌صورت منابعی دائمی در دسترس هستند. موج فزایندۀ واژه‌ها، حقایق، لطیفه‌ها، عکس‌های اینترنتی، شایعات و نظرات در زندگی‌مان سرازیر شده  و ما را به غرق شدن تهدید می‌کند. شاید همین ترس از غرق شدن است که پشت این‌همه اصرار به «ما می‌دانیم» پنهان‌شده است. پس ناامیدانه دست‌وپا می‌زنیم. زیرا پذیرفتن این‌که دربارۀ حرفی که کسی می‌زند چیزی نمی‌دانیم و دربارۀ تصویری که بر صفحه می‌آید چیزی برای گفتن نداریم، مثل این است که مرده باشیم.

سواد تصنعی

طبق بررسی اخیر موسسۀ مطبوعات آمریکایی، از هر ۱۰ آمریکایی، تقریباً ۶ نفر فقط عنوان خبرها را می‌خوانند  تونی هیل، مدیر ارشد اجرایی چارت بیت، شرکت تحلیل ترافیک وب اخیراً اشاره‌کرده است: «هیچ رابطۀ دوطرفه‌ای میان به اشتراک‌گذاری مطالب در رسانه‌های اجتماعی و افرادی که واقعاً مطالب را می‌خوانند پیدا نکرده‌ایم». یعنی بسیاری از ما مطالب اینترنتی را بدون این‌که با دقت بخوانیم در شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام به اشتراک می‌گذاریم یا  حتی در موردش نظر می‌دهیم! به‌بیان‌دیگر ما «سواد تصنعی» داریم.

نیکلاس کار در کتاب ارزشمند خود با عنوان «کم‌عمق‌ها: اینترنت با مغز ما چه‌کار می‌کند؟» به همین مسئله پرداخته و به این نکته اشاره می‌کند که بااینکه مردم امروز حجم بیشتری از اطلاعات در دسترسشان است، کم‌عمق‌تر شده‌اند. اینترنت به انسان‌ها کمک می‌کند بدون این‌که زمانی را صرف یادگیری و فکر کردن بکنند با یک جستجو حداقل معلومات را کسب کنند.برای مثال در مدارس امروز، پاسخ سؤالات معلمان و چالش‌های علمی به‌راحتی با جستجو در اینترنت حل می‌شود و کمتر پیش می‌آید که مثل قدیم‌ها دانش‌آموزی با یک سؤال سخت ریاضی چندروز درگیر باشد. اما مشکل اصلی اینجاست که این‌ها اطلاعات سطحی و محدود هستند که به دانش درونی آن‌ها تبدیل نخواهند شد بلکه روی حافظه‌ی کوتاه‌مدت آن‌ها خواهند بود.

محققان با بررسی پژوهش‌های متعدد اثبات کرده‌اند خو گرفتن انسان‌ها به جستجوی گوگل و استفاده‌ی همیشگی از رسانه‌های جدید موجب می‌شود تا قدرت تمرکز و  حافظه‌ی بلندمدت افراد به‌شدت تضعیف شود. چندکارگی (Multi-Tasking) این دستگاه‌ها موجب می‌شود اطلاعات به شکل درهم‌ریخته وارد ذهن مخاطب شود: برای مثال راس پالدرلم -دانشمند علوم اعصاب استفنورد- در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که اگر در حین چندکارگی، شما مشغول یاد گرفتن چیزی باشید، این اطلاعات وارد بخش‌های اشتباهی در مغز شما می‌شوند. مثلا اگر در حال سریال دیدن، بخواهید درس هم بخوانید، اطلاعات درسی که باید وارد بخش ایده‌ها و فکت‌ها مغز شما شوند، وارد بخشی از مغز به نام اجسام مخطط می‌شوند که مرکز مهارت‌ها و اعمال هستند. اما اگر تلویزیون را خاموش کنید، اطلاعات خیلی راحت وارد هیپوکامپ می‌شوند تا در آنجا سامان داده شوند. در این صورت بعدا، خیلی راحت‌تر به یاد آورده می‌شوند.

حالا یک‌بار دیگر مسئله را صورت‌بندی کنیم: با دانش‌آموزانی که در معرض آسیب به حافظه‌ی کوتاه‌مدت، تمرکز و پایداری در حل مشکلات قرار دارند و  ممکن است دچار مشکل «توهم دانستن» و «سواد تصنعی» شوند چه باید کرد؟  اگرچه تا این جای کار مشکل بغرنج و فضا نومیدانه است اما  راه‌حل چندان هم پیچیده نیست. برای پاسخ به مسئله تا شماره بعد کمی تحمل و تأمل لازم است. البته اگر شبکه‌های اجتماعی مجازی، این قدرت را هم از ما سلب نکرده باشند!

 

منابع

کار, نیکلاس. 1394. اینترنت با مغز ما چهکار میکند؟. با ترجمه محمود حبیبی. تهران: گمان.

گرینفیلد, کارل تارو. 1393. سواد تصنعی. 4 12. http://tarjomaan.com/vdcd.j052yt0f9a26y.html.

Levitin, Daniel J. 2015. Why the modern world is bad for your brain. 18 1. https://www.theguardian.com/science/2015/jan/18/all.

Mattehew Fisher, Mariel K. Goddu, and Frank C. Keil. 2015. "Searching for Explanations: How the Internet Inflates Estimates of Internal Knowledge." Journal of Experimental Psychology 674-687.

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی