در جست و جوی حقیقت

صفحه ی شخصی حسین حق پناه

در جست و جوی حقیقت

صفحه ی شخصی حسین حق پناه

در جست و جوی حقیقت

"نیچه خطاب به فیلسوفان می گوید:
«خانه هایتان را در دامنه های کوه آتشفشان بنا کنید»
و من همه کسانی را که در جست و جوی حقیقت اند مخاطب این سخن می یابم.
«گریختن» مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می اندیشند
و اگر نه،
مرگ یک بار،
زاری هم یک بار..."

تاریخ شهرت در 1000 کلمه!

حسین حق‌پناه | يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ق.ظ

این نوشتار به درخواست نشریه پندار (نشریه انجمن علمی - دانشجویی علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران)   به نگارش در آمده و در شماره 56 این مجله به چاپ رسیده است.


ابوعلی سینا، سحر تبر، پوریای ولی، امیرتتلو، پهلوان تختی، چنگیز خان مغول، مرتضی پاشایی، جاستین بیبر، سرلشگر قاسم سلیمانی، دیوید بکهام و ... . اگر چه از همه ی این نام ها به عنوان چهره های «معروف» و «مشهور» یاد می شود؛ اما علی‌رغم این اشتراک در لفظ، حس می کنیم که در معنا و نوع شهرت این چهره ها تفاوت های زیادی نهفته است و نمی توان دانشمندان و حاکمان تاریخی را با شاخ های اینستاگرامی در یک دسته قرار داد! برای فهم این تفاوت ها لازم است نگاهی به تاریخ شهرت در ایران و جهان بیندازیم.

 شهرت، پیامدِ فضیلت

«شهرت» قدمتی به اندازه ی تاریخ اجتماعی حیات بشر دارد. چنان که ریچارد شیکل[1] در کتاب «غریبه‌های صمیمی: فرهنگ سلبریتی» اشاره می کند در تمدن‌های اولیه نیز، افراد مهم و مشهور در زندگی روزمره حضور داشتند و برخی اطلاعات درباره توانمندی‌های آن‌ها از طریق ارتباطات شفاهی برای عموم مردم در دسترس بود. ارتباطات مکتوب وجود داشت اما استفاده ی آن برای فرهنگ عمومی محدود بود و شهرت این چهره ها از دستاوردها یا فضیلت هایی ناشی می شد که به‌اندازه کافی برجسته و در ارتباط با عموم مردم بود. حتی اگر این دستاوردها خونریزی و قتل و استبداد هم بود به علت فوق العاده یا فراطبیعی بودن،  برای صاحبانش احترام و توجه عمومی به ارمغان می آورد. به همین دلیل حاکمان، دانشمندان، جنگ‌آوران و پهلوانان، شاعران و هنرمندان از جمله چهره های مشهور این دوره هستند.

توجهتان را جلب کنید!

با ظهور و گسترش رسانه های جمعی تحول جدیدی در مفهوم شهرت پدید آمد. پیش از رسانه های جمعی، فرایند مشهور شدن در مقیاس محدود مکانی و زمانی صورت می گرفت و این «احترام» اطرافیان بود که باعث می شد توجه اقشار مختلف مردم به شخص مشهور جلب شود و فضایل و ویژگی های او را دهان به دهان نقل کنند. اما روزنامه ها و مجلات با پوشش سراسری اخبار و اطلاعات از محدودیت های زمانی و مکانی فراتر می رفتند و چهره هایی را به عموم مردم می شناساندند که گستره ای فرامحلی داشت. علاوه بر این چهره های مشهور تاریخی  هرگز این امکان را نداشتند که به شکلی اساطیری و تقدس مآبانه در تمام جنبه‌های زندگی افراد رخنه کنند. این مهم تنها به کمک رسانه های جمعی و از طریق پوشش زندگی خصوصی چهره ها و عمومی سازی آن در شدیدترین شکل ممکن شد.  اما رسانه های تصویری - یعنی تلویزیون و سینما - بودند که توانستند صفحه ی جدیدی از شهرت را در تاریخ ورق بزنند.

شبکه های تلویزیونی، علاوه بر پوشش تصویری و فرامحلی رویدادها و چهره‌ها وابستگی بیشتری به جلب «توجه» مخاطبان برای تضمین فروش و سود تولیدات خود داشتند. توجه بیشتر یعنی سود بیشتر و دیگر مهم نبود که توجهات چگونه جلب می شود: خواه نمایش زندگی شبانه روزی خانواده کارداشیان یا بکهام باشد؛ خواه پرسه در حریم خصوصی بازیگران، فوتبالیست ها یا فرزندان ملکه انگلستان!

البته که چهره ها نیز با این دیدپذیری[2] بی سابقه مشکلی نداشتند و حتی از آن استقبال می کردند. مسابقات تلویزیونی و نمایش های واقع نما نیز به افراد معمولی که پیش از این هیچ شانسی برای دیده شدن نداشتند امکان می دادند که شانس خود را برای شهرت 15 دقیقه ای[3] امتحان کنند و  این چنین بود که مفهوم «سلبریتی»  به عنوان «شخصی آوازه جو که شهرتش را به حضور مداوم در رسانه ها و جلب توجه مخاطبان مدیون است» در فرهنگ عمومی نهادینه شد.

شهرت برای شهرت

اگرچه در گذشته پیوستگی شدیدی بین «فضیلت» ها و میزان «احترام» عمومی افراد معروف با مقدار «شهرت»شان وجود داشت اما در شهرت جدید که سلبریتی‌ها حامل آن شدند؛ نفسِ «شهرت»، بیش از هر چیز دیگری  همچون دستاورد بخصوص یا احترام  سلبریتی را در مقام خود ابقا می‌کند. چنان که نیل گابلر[4] می گوید: «سلبریتی بودن در جامعه امروز لزوماً به معنای داشتن استعداد، مهارت هوش یا فضیلت‌هایی بیش از دیگر عموم مردم نیست. بلکه صرفاً بدین معنی است که شخصی در رخنه و ترقی در توده مشتاق مردم موفق‌تر بوده است.» در فرهنگ مدرن و روزگار رسانه های تصویری، کسی می تواند به شهرت بیشتری برسد که قابلیت دیده شدن داشته باشد و این یعنی اگر با فضیلت ترین و دانشمندترین فرد دنیا هم باشید اما چهره ی جذاب، سبک زندگی مصرف گرایانه یا لباس های برند نداشته باشید به درد روی جلد مجلات و نشستن روی صندلی قرمز گفتگوهای تلویزیونی نمی خورید! نتیجه اینکه رسانه ها از تصاویر و اخبار کسانی آکنده می شود که که پیش از این در فرهنگ عامه «مطرب» ، «دلقک» یا «رقاصه» لقب می گرفتند و امروزه چهره های مشهور نام دارند!

با همگانی شدن استفاده از فضای مجازی، سلبریتزه شدن فرهنگ[5] به نهایت خود رسیده و شبکه های اجتماعی هر کاربر را به یک سلبریتی بالقوه تبدیل کرده اند. شهرت دیگر پیامد دستاورد خاصی نیست بلکه فی نفسه اصالت دارد و  خودِ هدف است. این مسئله در فرهنگ کاربری این فضا  و در عناصری همچون تعداد فالوورها یا دوستان، میزان سین ها، لایک ها، کامنت ها و اشتراک گذاری ها نمایان است. حیات کاربرانِ شبکه های اجتماعی به نمایش دادن زندگی مصرفی، خود افشاگری، سلفی گرفتن و لایک جمع کردن وابسته است و اگر به اندازه کافی دیده نشوید انگار اصلاً وجود ندارید!


ما و شاخ های مجازی

فرهنگ سلبریتی و شهرت جدید در جامعه‌ی ما تا چندی پیش‌ازاین بروز چندانی در عرصه‌ی عمومی نداشت و کمتر موردتوجه قرار می‌گرفت. گمنامی، پرهیز از ریا، فخرفروشی و جلوه گری از عمده ارزش هایی بوده اند که با شهرت طلبی و آوازه جویی در تعارض قرار می گرفتند. اما با افزایش ضریب نفوذ رسانه ها در میان مردم، فرهنگ شهرت جدید نیز وارد فرهنگ عمومی شد و افرادی که پیش از این در میان عامه «مطرب» ، «رقاصه»، «دلقک» خطاب می شدند روی جلد مجلات و به قاب تلویزیون ها خزیدند. مرز بین «هنرمند» و «سلبریتی» روز به روز کمرنگ تر و امکان شهرت طلبی برای آوازه جویانِ وطنی بیشتر شد.

در سال های اخیر و به خصوص با فراگیرشدن شبکه ی اجتماعی اینستاگرام در میان جوانان، فضای مجازی به ابزار قدرتمندی در دست سلبریتی های ایرانی برای ارتباط بدون محدودیت و بی‌واسطه با مخاطبان بدل شده و زمینه ی جولان شاخ های مجازی (میکروسلبریتی ها) را نیز فراهم کرده است. اظهارنظرهای خارج از موضوع و رفتارهای جنجالی این چهره ها تعارضات میان فرهنگ سلبریتی و ارزش‌های مسلط جامعه را عیان‌تر کرده و در نتیجه توجه منتقدان و پژوهشگران اجتماعی را نیز به خود معطوف کرده است. اما هنوز به مسئله ی سلبریتی در ایران کمتر پرداخته شده و پژوهش‌های علمی و چارچوب های تبیینی بومی در این حوزه بسیار محدود است.

امید است که نگاه عمیق دانشجویان و اساتید علوم اجتماعی بتواند در فهم عمیق تر فرهنگ شهرت در ایران و جهان موثر باشد و صِرف هم‌آهنگی بین تحولات رسانه ای و گسترش فرهنگ شهرت  که در این نوشته نیز به آن اشاره شده-  منجر به این نتیجه‌ی ساده انگارانه نشود که سلبریتی ها را معلول رسانه ها بدانیم و از درک عوامل اجتماعی دیگر همچون فردگرایی، مصرف گرایی، سرمایه های فرهنگی و ساختارهای خرد و کلان که در گسترش فرهنگ شهرت دخیلند غافل شویم.

 

منابع:

رولندز، مارک (1394). ترجمه: افشین خاکباز، شهرت، چاپ اول، نشر نو

کشمور, الیس. (1396). فرهنگ شهرت. (ا. شاه قاسمی, مترجم) تهران: پژوهشگاه فرهنگ،هنر و ارتباطات.

حق پناه، حسین (1395). بررسی جامعه شناختی تاثیر سلبریتی ها بر گروه‌های مرجع دانش‌آموزی، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی، دانشگاه تهران

Ferris, O. K. (2007). Sociology of Celebrity. Sociology Compass, 371-384.

Leslie, L. Z. (2011). Celebrity in the 21st Century. California: ABC-CLIO.

 



[1] Richard Schickel روزنامه‌نگار آمریکایی و مورخ و منتقد سینما

[2] Visibility

[3]  15 minutes of fame: برگرفته از جمله ی معروف اندی وارهول، هنرمندآمریکایی است که در سال 1968 بیان شده و به امکان رسانه ای برای اطفای  تب شهرت طلبی اشاره می کند: «در آینده هر کس می تواند برای 15 دقیقه  مشهور شود»

[4] Neil Gabler: روزنامه نگار و مورخ آمریکایی

[5] Celebritization of culture


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی