«رژیم مصرف رسانهای» : ضرورت تربیت در عصر اطلاعات
بسم الله الرحمن الرحیم
این متن در ماهنامه رشد معلم (مهر 95) منتشر شده است. (جهت دریافت مقاله کلیک کنید)
عصر اطلاعات؛ اشباع رسانهای
شاید باور کردن این نکته مشکل باشد؛ اما یک مقایسه تاریخی نشان میدهد حجم اطلاعات واردشده در «24 ساعت» به ذهن یک انسان امروزی اعم از متون درسی، کتابها، تابلوهای تبلیغاتی، پیامهای مجازی، فیلم ها و دیدهها و شنیدهها ، برابر کل اطلاعات دریافتی توسط یک انسان قرن هجدهمی است! پیامها پیوسته در هر جا و به هرکسی ارائه میشود. ما از پیامهای رسانهای اشباعشدهایم و دانشمندان علوم ارتباطات مسئله ی امروز را نه دسترسی به اطلاعات، بلکه «انفجار اطلاعات» و «اشباع رسانهای» می دانند.
نگاه اولیه به جامعهای با «اشباع رسانهای» این بود که دسترسی بیسابقه به اطلاعات و پیامها منجر به افزایش دانش و پیشرفت آموزش و علم خواهد شد. اما این نگاه در بهترین حالت، خوشبینانه یا سادهانگارانه بود. مسئله اصلی اینجاست که حجم و تنوع پیامها و اطلاعاتی که در معرض آن قرارگرفتهایم، بیشتر از توان پردازش و تحلیل ماست. شتاب بالای تولید و به اشتراکگذاری اطلاعات به ما اجازة بهروز بودن را نمیدهد. از سوی دیگر نمیتوان خود را بهکلی از جریان سیلآسای اطلاعات کنار کشید و بالاخره در معرض پیامهای رسانهای قرار میگیریم. در چنین شرایطی، دانشمندان علوم ارتباطات از ضرورت مدیریت هوشمندانهی رسانهها و مهارت انتخاب و گزینشگری مخاطب در برابر پیامهای رسانهای سخن گفتند و اصطلاحی به نام «رژیم مصرف» را مفهومپردازی کردند.
رژیم مصرف؛ دستور عمومی سلامتی
رژیم مصرف، کلمهای آشنا برای متخصصین تغذیه است. یک دستور عمومی برای سلامتی که به ما میآموزد از هر مادهی غذایی، به چه میزان و چگونه استفاده کنیم تا سلامتیمان حفظ شود. هرچند برای زنده ماندن و تقویت جسمانی خود، نیاز به خوردن و آشامیدن داریم، اما هر چیزی را نمیخوریم، بلکه از قبل در مورد فواید و ضررهای هر خوراکی اطلاعاتی به دست میآوریم و بسته به سن و وضعیت جسمانیمان خصوصیاتی (مانند میزان کالری، قند، چربی و ...) را برای مصرف مواد غذایی در نظر میگیریم. رژیم مصرف غذایی، چیزی بیشتر از ممنوعیت و محدودیت در مصرف مواد غذایی ناسالم است. چون حتی اگر همهی خوراکیهای مورد مصرف ما سالم و مفید هم باشد اما در استفاده از آنها تعادل را رعایت نکنیم دچار چاقی و بیماری خواهیم شد.
پیامهای رسانهای را میتوان همانند غذای روح در نظر گرفت. در این صورت رژیم مصرف رسانهای نیز هوشمندانه مراقب است که چه پیامهایی مناسب هستند و چه پیامهایی مضر و اینکه میزان و نحوهی استفاده از هر رسانه چگونه است؟
در شرایط اشباع رسانهای، رژیم مصرف رسانهای به ما کمک میکند تا ضمن درجهبندی رسانههای دور و اطرافمان، از میان اطلاعات و پیامهای پیرامونی، بهطور مشروط و محدود آنچه موردنیازمان هست را دریافت کنیم. همچنین تشخیص دهیم که کدامیک از پیامهای رسانهای را نادیده بگیریم و از رویارویی با آنها پرهیز کنیم تا در برابر حجم انبوه اطلاعات، قدرت تحلیل و استنباطمان را از دست ندهیم.
رژیم مصرف رسانهای؛ تنها راهحل
در حال حاضر بخش قابلتوجهی از اوقات فراغت دانشآموزان را مواجهه با طیفی متنوع از رسانهها (از کتاب و روزنامه تا بازی رایانهای و شبکههای اجتماعی) اختصاص میدهد و بهنوعی رژیم مصرف رسانه تابع رژیم اوقات فراغت است. رسانه هماکنون بهعنوان رقیبی جدی در تربیت فرزندان در کنار خانواده و مدرسه حضور دارد و از فضای عمومی تا خصوصیترین لحظههای دانشآموزان را پوشش میدهد. متولیان تربیت نیز ناگزیر از اتخاذ موضعی مناسب در برابر رسانهها هستند اما برخورد اولیاء و مربیان با این مسئله یکسان نبوده و نیست.
به نظر میرسد راهحل صحیح و - شاید تنها راهحل - در مدیریت مصرف رسانهها و رویارویی فعالانه با پیامهای رسانهای از طریق اتخاذ یک رژیم مناسب است. این راهحل البته نیاز به تمرین و کسب مهارت دارد و بسته به سن و موقعیت دانشآموز متفاوت است و نمیتوان نسخهی واحدی برای همهی سنین و همهی اقشار پیچید.
اما برای یک «رژیم مصرف رسانهای» مناسب، هر مخاطبی باید به سه سؤال اساسی پاسخ دهد:
از کدام رسانهها چگونه و چقدر باید استفاده کرد؟
برای جواب مناسب به هر سؤال لازم است به مواردی توجه شود:
1. کدام؟
أ. ظرفیت هر رسانه: توجه به محدودیتهای معینی که هر رسانه برای انتقال پیام دارد. (رسانههای تصویری، کمتر میتوانند به مباحث علمی پیچیده و نظری بپردازند اما میتوانند برخی قواعد علمی را با چاشنی سرگرمی منتقل کنند. یا در شبکههای اجتماعی مجازی، کمتر مطلب طولانی و علمی به چشم میخورد و... .)
ب. کارکردهای رسانهها: توجه به کارکردهای چهارگانهی رسانهها: سرگرمی، اطلاعرسانی، آموزش و بسیج گری (خیلی از اوقات این کارکردها تفکیکناپذیرند. مثلاً بسیاری از پیامهای آموزشی در خلال یک برنامه یا فیلم سرگرمکننده ارائه میشود)
2. چگونه؟
أ. حیطهی دینی -مذهبی: حدود و قواعد شرعی و دینی (که منحصر به اخلاق جنسی نیستند. مواردی همچون دروغ و تهمت و حقالناس ازجمله مواردی هستند که در استفاده از رسانههای اجتماعی نادیده گرفته میشود.)
ب. اولویتبندی: اولویت وظایف (خانوادگی و انسانی) بر استفاده از رسانهها
ج. تکلیفمحوری: تقدم انجام تکالیف و وظایف (تحصیلی و شغلی) بر استفاده از رسانهها (رسانهها در خدمت انجام تکالیف هستند نه ابزاری برای مقابله با تکالیف)
د. رشد، اعتلا و ارتقا: مواجهه با پیامهای رسانهای باید منجر به حرکت روبهجلو و رشد و تعالی مادی و معنوی شود. نه اینکه مانع شکوفایی استعدادها گردد.
3. چقدر؟
أ. سن رشد: بسته به اینکه مخاطب، در چه سنی قرار دارد و سواد و تجربهی وی در چه سطحی است، استفاده از هر رسانه ممکن است محدود یا حتی ممنوع باشد. (استفادهی نابه جا از رسانهها در برخی سنین ممکن است عواقب برگشتناپذیری داشته باشد. برای مثال تماشای بیش از دو ساعت تلویزیون در روز، در سنین کودکی میتواند مشکلات جدی در تمرکز و یادگیری به وجود آورد.)
ب. مکان: موقعیتشناسی مکانی در استفاده یا عدم استفاده از رسانهها (مثلاً در موقع تعاملات خانوادگی، مهمانیها یا جلسات رسمی نباید از تلفن همراه استفاده شود.)
ج. زمان: استفادهی منظم از رسانهها در طول روز و متناسب با دیگر فعالیتهای روزانه (پیامهای رسانهای حتی اگر مفید و مناسب باشند اما در فواصل متعدد و نامنظم به مخاطب برسند باعث کاهش تأثیرگذاری و عدم تمرکز مخاطب میشوند.)
د. قیمت: مقایسهی هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مصرف پیامهای رسانهای با منافعی که به دست میآوریم.